ادبیات
کتاب و مجله » ادبیات
رمان یلدا - م. مودب پور
نویسنده: م . مودب پور
شابک:5-11-7259-964-978
ناشر:نشر نیریز
در بخشی از این رمان می خوانید:«سیاوش- از یلدا خبر نداری؟ نیما – چرا، بابام صبحی می گفت: برم هندونه و انار و آجیل بخرم واسه یلدا ... – شب یلدا رو نمی گم دیوانه!! یلدا رو می گم !! ... از دیشب تا حالا ندیدیش ؟!... – آهان !! حالا اگه بگم می گی دارم منت سرت می ذارم !!... – جون من دیدیش ؟!.. – تلسکوپه یادته !؟... دبیرستان بودیم خریدمش آ !!؟... – آره ...آره ... خب!؟... – رفتم از تو خرت و پرتام درش آوردم !!.... – خب !!؟؟... – به جون تو از دیشب که رفتم خونه تا ساعت پنج شیش صبح داشتم رصدش می کردم ؟!... – دیگه رصد دونم دراومد از بس چشم انداختم تو سوراخ تلسکوپ وامونده !!... – با تلسکوپ تو اتاق یلدا رو نگاه کردی ؟! ... – خب آره دیگه !! ... چشمام که اشعه مادون قرمز نداره تو تاریکی چیزی ببینه !!... – تو غلظ کردی تو اتاق یلدا رو نگاه کردی !!.. – پس بعدش چه اخباری رو واسه شما نقل کنم؟ - اتاقش رو اصلا نگاه نکن !!.. حالا احیانا اگه مثلا اومد تو حیاط و چشم تو بهش افتاد ، عیبی نداره که یه نگاه بکنی و به من بگی !!... – اینطوری نمی شه برادر ... دست و بال محقق و پژوهشگر را نباید بست !!... غیرت قبول نمی کنه ! بگو ما پژوهش رو بذاریم کنار!!... – اصلا لازم نکرده – نکرده که نکرده !!!... – حالا اونا که دیشب دیدی رو بگو ببینم !!... – تو انگار یه چیزت می شه ها !!... – لوس نشو بگو دیگه ... – یادداشت کن !!... ساعت سه بامداد سوژه یه غلت زد و یه خمیازه کشید !!... ساعت چهار بامداد سوژه یه غلت ، یه سرفه و احیانا یه حرکت مشکوک ، که به دلیل بعد مسافت ، صدای حرکت مشکوک شنیده نگردید !!.. توضیح اینکه برای ادامه تحقیق مجوز استراق سمع ضروری است !!!... ساعت پنج بامداد .... – زهر مار ... بی ادب بی تربیت !!... داری چرت و پرت می گی !!؟... – مرتیکه ساعت سه بعد از نصف شب ، گشت امداد و کمک رسانی و دستگیری از دختران فریب خورده شهر تموم شد و اومدم خونه !!... اون وقت شب یلدا هفت پادشاه رو خواب دیده !!... دیگه چی شو زیر نظر بگیرم !!؟
*********************
برای خرید
روی خرید پستی کلیک نمایید
*********************
شابک:5-11-7259-964-978
ناشر:نشر نیریز
در بخشی از این رمان می خوانید:«سیاوش- از یلدا خبر نداری؟ نیما – چرا، بابام صبحی می گفت: برم هندونه و انار و آجیل بخرم واسه یلدا ... – شب یلدا رو نمی گم دیوانه!! یلدا رو می گم !! ... از دیشب تا حالا ندیدیش ؟!... – آهان !! حالا اگه بگم می گی دارم منت سرت می ذارم !!... – جون من دیدیش ؟!.. – تلسکوپه یادته !؟... دبیرستان بودیم خریدمش آ !!؟... – آره ...آره ... خب!؟... – رفتم از تو خرت و پرتام درش آوردم !!.... – خب !!؟؟... – به جون تو از دیشب که رفتم خونه تا ساعت پنج شیش صبح داشتم رصدش می کردم ؟!... – دیگه رصد دونم دراومد از بس چشم انداختم تو سوراخ تلسکوپ وامونده !!... – با تلسکوپ تو اتاق یلدا رو نگاه کردی ؟! ... – خب آره دیگه !! ... چشمام که اشعه مادون قرمز نداره تو تاریکی چیزی ببینه !!... – تو غلظ کردی تو اتاق یلدا رو نگاه کردی !!.. – پس بعدش چه اخباری رو واسه شما نقل کنم؟ - اتاقش رو اصلا نگاه نکن !!.. حالا احیانا اگه مثلا اومد تو حیاط و چشم تو بهش افتاد ، عیبی نداره که یه نگاه بکنی و به من بگی !!... – اینطوری نمی شه برادر ... دست و بال محقق و پژوهشگر را نباید بست !!... غیرت قبول نمی کنه ! بگو ما پژوهش رو بذاریم کنار!!... – اصلا لازم نکرده – نکرده که نکرده !!!... – حالا اونا که دیشب دیدی رو بگو ببینم !!... – تو انگار یه چیزت می شه ها !!... – لوس نشو بگو دیگه ... – یادداشت کن !!... ساعت سه بامداد سوژه یه غلت زد و یه خمیازه کشید !!... ساعت چهار بامداد سوژه یه غلت ، یه سرفه و احیانا یه حرکت مشکوک ، که به دلیل بعد مسافت ، صدای حرکت مشکوک شنیده نگردید !!.. توضیح اینکه برای ادامه تحقیق مجوز استراق سمع ضروری است !!!... ساعت پنج بامداد .... – زهر مار ... بی ادب بی تربیت !!... داری چرت و پرت می گی !!؟... – مرتیکه ساعت سه بعد از نصف شب ، گشت امداد و کمک رسانی و دستگیری از دختران فریب خورده شهر تموم شد و اومدم خونه !!... اون وقت شب یلدا هفت پادشاه رو خواب دیده !!... دیگه چی شو زیر نظر بگیرم !!؟
*********************
برای خرید
روی خرید پستی کلیک نمایید
*********************