فروشگاه اختصاصی مقاله و کتاب

چکیده:

سازمان های دانش محور از طریق مدیریت دانش، به دنبال ایجاد ارزش و ثروت آفرینی در سازمان های خود هستند. در این سازمانها اهمیت نسبی ماده ( فیزیکی ) کم رنگ شده و منابع غیر فیزیکی جایگاه ویژه ای دارند. در چنین سازمانهایی دانش به عنوان یک فاکتور کلیدی در امر ارائه خدمات محسوب می شود. در این پژوهش نیز مسئله اصلی بررسی رابطه دو متغیر مدیریت دانش و ثروت آفرینی ( خلق ثروت) در سازمان می باشد.روش تحقیق توصیفی-پیمایشی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کارکنان شرکت بازرازیابی بادران گستران  تشکیل داده اند .در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی ساده به تعداد ۳۰ نفر استفاده شده است . روش آماری در پژوهش حاضر حل آمار توصیفی و آمار استنباطی است و جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از آمار استنباطی استفاده شده که از روش ضریب همبستگی پیرسون می باشد .

در پایان محقق  توسط آزمون های آماری به این نتیجه رسید که بین مدیریت دانش و مولفه های آن با خلق ثروت رابطه معنادار و مستقیمی برقرار می باشد.

 مقدمه:

ما نه تنها در هزاره‌ی جدید، که در عصر جدید زندگی می‌کنیم. در این دوره، اصطلاحات گوناگونی مثل عصر فراصنعتی (هوبر، ۱۹۹۰) عصر اطلاعات (شاپیرو و واریان، ۱۹۹۹) موج یا جامعه دانشی (دراکر، ۱۹۹۳) برای توصیف وضعیت کنونی به کار می روند. صرف نظر از اصطلاحات مذکور، اغلب صاحبنظران معتقدند که یکی از موضوعات مهم مطرح شده دراین دوره، مفهوم مدیریت دانش است؛ مفهومی که هیجان ایجاد کرده و باعث بحث و مناظره‌ی فراوان شده است. مدیریت دانش رویکردی است که به سرعت در حال تکامل است و به چالش های اخیر برای افزایش کارایی و بهبود اثر بخشی فرایند های تجاری محور، همراه با نوآوری مستمر، توجه زیادی دارد. نیاز به مدیریت دانش براساس رشد ادراک جامعه تجاری، از این واقعیت سرچشمه می‌گیرد که دانش در عملکرد سازمانی و دسترسی به مزیت رقابتی پایدار، عنصری مهم تلقی می شود (گراور و داونپوت، ۲۰۰۱)

چنین تغییر جهت اساسی و در سطح بالایی، پیامدهای مهمی در فرایند های سطوح میانی و پایانی در سازمان دارد. در حقیقت، جذب و بکارگیری مفاهیم، ابزارها، تکنیک ها و استراتژی های مدیریت دانش در تحولات آینده، به منظور استقرار شرکت های دانش محور، به سادگی امکان پذیرنیست؛ چرا که نیازمند انتخاب صحیح ابزارها و تکنیک‌هایی است که به شیوه ای هماهنگ به کار گرفته شوند. به منظور انتخاب صحیح نوع تکنولوژی یا تکنیک‌ها، درک زیر ساخت های تکنولوژی موجود، ساختار سازمانی و زیر ساخت های تجاری و فرهنگی ضروری است. علاوه‌براین، درک چگونگی ترکیب این اجزا برای دستیابی به کارایی و اثر بخشی سازمان، اهمیت زیادی دارد که این خود، منجر به کسب اهداف سازمانی می شود. به منظور تبدیل شرکت به مؤسسه ای دانش محور از طریق تکنولوژی ها و استراتژی های مدیریت دانش، ضروری است که درابتدا، پویایی های نهفته در اقتصاد دانشی، دانش و مدیریت دانش مطرح شود.  از سوی دیگر برخورداری ازاطلاعات سامان یافته که دارای ارزش افزوده باشد برای ادامه حیات سازمانها  ضروری است .