شعر و داستان
کتاب و مجله » شعر و داستان
جوراب ساق بلند سفید
کتاب جوراب ساق بلند سفید و داستان های دیگر
اثر: دی . اچ . لارنس - ترجمه :فرید قدمی -- شابک:4-3-94192-600-978
انتشارات :مسافر پیشگفتار مترجم:اگر برای هر شاعر یا نویسنده ای
قائل به خانواده باشیم که او را در بر می گیرد ، بی گمان باید لارنس را نیز در خانواده
از دیگر شاعران و نویسنده گان نا ممکنی قرار دهیم که بیش از حد معاصرند، بدان معنا
که هماره خود را از گذشته به آینده ای می افکنند که همیشه پیش روی ماست ،
نه در پس ما که هیچ گاه نمی توانیم آنان را در زمانه خود جا دهیم شاعران و
نویسندگانی چون: والت ویتمن ، فردریش نیچه و ژرژیاتای .
قسمتی دیگر از نوشته های کتاب بشرح زیر ارائه میگردد.
مرد به سکوت غم انگیزش باز گشت زن ناتوان از جری کردن مرد ، دوید طبقه بالا
ومرد را کنا آتش تنها گذاشت که دودش را بکند دوباره سر وقت گوشواره ها
رفت . آن گاه فکر بک و کوچو لو یی به ذهن اش رسید . جوراب های سفید را
پوشید . فی الفور با همان جوراب ها به پایش ، آمد یایین . شوهرش هم چنان
بی جنبش و غضب کرده کنار آتش نشسته بود . زن گفت
<< ببین ، چه خوشگل بهم می آیند >> و دامن اش را تا زانو گرفت بالا و چرخی
زد ، خیره به پاهای زیبایش درآن جوراب های محشر . -
<< از داستان جوراب ساق بلند سفید >>
*********************
برای خرید
روی خرید پستی کلیک نمایید
*********************
اثر: دی . اچ . لارنس - ترجمه :فرید قدمی -- شابک:4-3-94192-600-978
انتشارات :مسافر پیشگفتار مترجم:اگر برای هر شاعر یا نویسنده ای
قائل به خانواده باشیم که او را در بر می گیرد ، بی گمان باید لارنس را نیز در خانواده
از دیگر شاعران و نویسنده گان نا ممکنی قرار دهیم که بیش از حد معاصرند، بدان معنا
که هماره خود را از گذشته به آینده ای می افکنند که همیشه پیش روی ماست ،
نه در پس ما که هیچ گاه نمی توانیم آنان را در زمانه خود جا دهیم شاعران و
نویسندگانی چون: والت ویتمن ، فردریش نیچه و ژرژیاتای .
قسمتی دیگر از نوشته های کتاب بشرح زیر ارائه میگردد.
مرد به سکوت غم انگیزش باز گشت زن ناتوان از جری کردن مرد ، دوید طبقه بالا
ومرد را کنا آتش تنها گذاشت که دودش را بکند دوباره سر وقت گوشواره ها
رفت . آن گاه فکر بک و کوچو لو یی به ذهن اش رسید . جوراب های سفید را
پوشید . فی الفور با همان جوراب ها به پایش ، آمد یایین . شوهرش هم چنان
بی جنبش و غضب کرده کنار آتش نشسته بود . زن گفت
<< ببین ، چه خوشگل بهم می آیند >> و دامن اش را تا زانو گرفت بالا و چرخی
زد ، خیره به پاهای زیبایش درآن جوراب های محشر . -
<< از داستان جوراب ساق بلند سفید >>
*********************
برای خرید
روی خرید پستی کلیک نمایید
*********************
البوم درخت معرفت (اخوان ثالث) اورجینال
اخوان به عنوان بزرگترین و آخرین شاعر کلاسیک ایران
پلی میان شعر ...
اخوان به عنوان بزرگترین و آخرین شاعر کلاسیک ایران
پلی میان شعر ...
احمدرضا احمدی (وقت خوب مصائب) اورجینال
زندگی نامه او را حتما مطالعه کنید
از کودکی تا آغاز جوانی و میان سالی
زندگی نامه او را حتما مطالعه کنید
از کودکی تا آغاز جوانی و میان سالی